Page images
PDF
EPUB

evidence upon which they are received pointed out, just as it is in the following tracts. We then have the mirracle of the Koran asserted, from the circumstance of its being inimitable. After this we have the miracles which attended Mohammed's birth, preaching, and wars for the faith, with which all are familiar.

A little farther on we have the following extract from the book of Xavier, which affords abundant matter for animadversion.

مي وقتي که

آید بنفس خود کویان که

من پیغمبرم

بينيم محمد مي دهد و در قرآن او سخنان بسیار خلاف سخن

و قرآن را مي

و خلاف سخن جمیع پیغمبران قدیم حضرت عيسي That یا بیم چون میشود که با و ایمان بیاوریم انتهي .

is, Mohammed comes at the time which we have seen, and says in his own person, that he is a prophet; he gives his Koran, in which we find many things contrary to the words of Jesus and of all the former prophets. How then can we believe in him? So far the Padre.

با معشر النصاري ,In reply to this it is said استبعاد در مقابل برهان قاطع نه از اداب ارباب معرفت و عرفانست و بعد از اشعار اخبار واقعه در کتب سماویه در باره انحضرت چنانچه اشاره بان رفت ظاهر کردید بینیم سخافت آنچه گفته باين عبارت وقتي مي

كه

محمد مي

آید بنفس خود کویان من پیغمبرم و باز آنچه گفته که سخن بسیار خلاف سخن حضرت عيسي وخلاف سخن همه پیغمبران قديم مي آورد اگر صحیح بوده باشد

من.

لازم آید که مسیح نیز بنفس خود کویان بوده باشد که پیغمبرم پس صاحیت (صلاحیت) نبوت نداشته باشد چه

بعضي از سخنان ایشان مخالف ناموس موسي است چنانچه مذکور شده و خواهد شد مجملش اینست که در فصل نهم انجيل متي واقعست که مسیح خطاب یهودان نموده گفت شما شنیده اید که گفته شده است اولین را که خلاف قسم خود نموده (ننموده) وفا قسم خود بخدا نمایید که مسیحم مسیح (هستم میگویم که قسم خوردن ومن بهیچ وجه روا نیست نه بحق آسمان زيراكه كرسي الهيست ونه بزمین زیراکه موطي قدم خداست ونه بشهري ياروشليم زیراکه شهر بادشاه بزرگست و باز قسم نباید خوردن بسر خویش زیرا که قدرت با فریدن موسي (موي) ندارید سیاه وسفید و مانند این و باز در فصل نوزدهم انجيل يوحنا واقعست که فرسيون زني را که زنا از او بظهور آمده گرفته پیش مسیح آوردن ( آوردند) بعد از آنکه از کوه زیتون بهیکل تشریف آورده بود بواسطه تعلیم نمودن مردمان پس آن جماعت که آن زناکار را آورده بودند. که خطاب بمسیح نمودند که اي معلم این زن را دیدیم زنا میکرد و در ناموس موسي واقعست وصیت بر رجم

ء

زاني پس چه میفرمایید در باره این وچگونه حکم

بود

مي

انداخت

نمائید مسیح بعد از شنیدن این سخنان سر بزیر بدست مبارك خویش زمین (را) کتابت مینمود بعد از ساعتي سر بر داشته گفت آن جماعت را ایا از شما کسی هست که کناه کار نبوده باشد تا آنکس رجم این زن را بجاي آورد و بعد ازین سخنان سر خویش را در زیر انداخته و بدست خویش زمین را باز کتابت مینمود چون یهودان یافتند مراد مسیح را پس با جمیع مردمان و مشایخ ازمان انزمان که بصدد استفاده تعلیم از مسیح بودند از هیکل بیرون رفتند او را تنها گذاشتند بواسطه حكم نفرمودن مسیح برجم آن زن زیراکه مخالف ناموس موسي وسيرت او بود، بعد ازین مسیح سر بر داشت غیر از آن زن کسي ديگر را نديد خطاب نمود باو که کجاست اولیاء تو پس آن زن در جواب مسيح كفت كه اي خداي که نیست کسی پیش من پس مسیح فرمود من عملت نمیدهم برو ازین جا و دیگر عود منها بخطيه وكناه و در فصل بیستم این انجیل مذکور است که مسیح ایشان را بعد ازین واقعه ملاقات نموده فرمود که انچه حكم مي فرمایم راست و صدقست و شمارا علم نیست بانکه از کجا آمده ام و بكجا خواهم رفت و در ملت شما جزاي عمل واقعست و در ملت من واقع نیست بلکه من و پدرم که مرا خلعت رسالت ارزاني داشته است برانیم در ناموس شما نوشته که شهادت دو مرد مسموعست بر هر دعوي که نمائید و من و پدرم شهادت باين مدعي

جزاي

که مسیحم

نمي

مخالفت

میدهیم باید که شما نیز قبول آن نمائيد يا معشر النصاري مسیح از ناموس موسي استدلال میفرماید بر نمودن او حکم موسي را پس چگونه بید (میکویید) که محمد مخالفت انبیاء سابق نموده و مسیح ننموده است و باز در فصل بیست و یکم این انجیل واقعست که مرا حکم بسیار است بواسطه شما پس گویندگان حق چرا بدان ایمان آورید و بعد ازین سخنان یهودان جمع آمده نسبت سامریت و جنون را بمسیح میدادند و آن حضرت در جواب ایشان انکار مینموده میفرمود که اینچنین نیست بلکه پدر مرا گرامي داشته است و شما اهانت مينمائيد وبعد ازین یهودان سنك بر داشته متوجه آزار مسیح کردیدند انحضرت از میان یهودان بیرون رفته منهزم كرديد وبالجمله اگر فصول اناجیل ناطقند بانکه سبب عداوت و مخاصمت یهودان با مسیح مخالفت نمودن ایشان حكم تورية را بود يا معشر النصاري بنابر گفته شما لازم آید که مسیح پیغمبر نبوده باشد وچون دانستي شهادت كتابهاي آسماني بنبوت محمد ظاهر کرید (کردید) سخافت آنچه گفته باین عبارت همه نشاني که حضرت عيسي ما را داد از پیغمبران دروغ محمد وقران او مي بينيم و اين منع حضرت عيسي مارا فرمود تا با دمیان مثل محمد وكتابهاي مثل قرآن او ايمان بیاوریم (نیاوریم) .... يا معشر النصاري بعد از اشعار باخبار واقعه در کتابهای اسماني ظاهر کردید که تکذیب مسیح نبوت محمد را افتراست والا لازم آید که آن حضرت تکذیب

تورية وزبور و انجیل نموده باشد بلکه آنچه مسیح فرموده است مكذب شماست بلکه این تکذیب اگر اصحيح بوده باشد لازم آید انسداد باب اثبات جميع نبوات.

You Christians should remember, that an apparent improbability is never opposed to a demonstration by those who are truly learned. And when we know the contents of the divine books, manifestly pointing out his (Mohammed's) person, as it has already been shewn, the weakness of such allegations as the following is sufficiently apparent, viz. "Mohammed comes at the time which we have seen, saying of himself that he is a prophet." And again where it has been said: "His words are directly contrary to those of Christ, and to those of all the Prophets." Now, if this be true, it must follow that, as Christ has also said of his own person that he was a Prophet; and, as his words are directly opposed to the law of Moses, his claim to prophecy cannot be established. Of this we shall give proof. It is said in the 9th Section of St. Matthew's Gospel, in which Christ addresses the Jews, (chap. v. 33, &c.) "Ye have heard that it was said to the ancients, Act not contrary to your oath, but fulfil your oath to God. But I, who am the Messiah, say, It is not allowable to swear at all, neither by Heaven, for it is God's throne, nor by the earth,

« PreviousContinue »