Page images
PDF
EPUB

*

۳۳ مینمود * وور همان ساعت بر خاسته باورشلیم مراجعت نمودند و آن ۳۳ یازده نفر و رفقای ایشانرا یافتند که با هم جمع شده اند و میگفتند که خداوند فی الحقیقت بر خاسته است و بر شمعون نمودار شده ۳۰ است پس بایشان نقل راه سفر را نمودند که چهسان در

*

گفتگو

۳۶ وقت شکستن نان بایشان نمودار شد * وایشان درین بودند که عیسی خود در میان ایشان ایستاده گفت سلام بر شما باد و ایشان حیران و مخوف شده می پنداشتند که روح را ۳۸ روئیت مینمایند و آنها را فرمود که چرا شما مضطرب میباشید

۴۱

۴۳

*

روح جسم

*

مه و را

*

۳۹ و چرا در ولهای خود شبه را راه میدهید و دستها و پایهای مرا ملاحظه نمائید که من خود هستم و مرا لمس نمائید و به بینید زیرا که و استخوان ندارد آنچنانکه ملاحظه میکنید که در من است. و این را گفته و سنها و پاها را بایشان نمود . و چون هنوز از خوشوقتی در شب و حیران بودند ایشانرا فرمود که آیا چیز ۲۲ خوراکی در اینجا دارید * ایشان قدری از ماهی بریان و از شان عسل بوی دادند * و او گرفته پیش روی ایشان تناول نمود ۴۴ و بایشان فرمود که این همان مقد مانست که شما را میگفتم وقتی که هنوز با شما بودم که هر آنچه در آئین موسی درسائل پیغمبران و مزامیر در باره من نوشته شده است باید کامل کردو ۴ * آنگاه فهم آنها را وسعت داده که کتابها را بتوانند فهمید و ایشانرا ووکه گفت که باین طور نوشته شده است و باین قسم لازم بود که مسیح ۴۷ کشته شود و در روز از میان اموات برخیز و * و باید اورشلیم آغاز شده ندا بتوبه و آمرزش گنابان در همه قبایل باسمش

*

*

ور

*

۲۹ گروه شود . و شما شاهدان این چیزها هستید واینک

*

وعده پدر خود را بشما میفرستم و در شهر اورشلیم توقف نمائید ۵۰ تا وقتی که از عالم بالا بقوت ملبس شوید " پس ایشانرا بیرون آورد تا بیت عنیه و دستهای خود را بلند کرده آنها را برکت میداد اه وا و هنوز ایشانرا برکت میداد که از ایشان جدا کشته بسوی ۵۰ آسمان بلند شد و آنها اورا سجده نموده با فرح بسیار بسوی ه ۵۳ اورشلیم بر کشتند * و پیوسته در هیکل مانده خدا را حمد و سپاس

*

میمودند آمین

*

1

V

*

*

أحيل يوحنا

باب اول

بود در ابتدا کلمه و آن کلمه نزد خدا بود و آن کلمه خدا بود * و بهمان در ابتدا فرو خدا بود . و هر چیز بوساطت او موجود شد و بغیر از و هیچ چیز از چیزهای که موجود شده است وجود نیافت * در او ه حیات بود و آن حیات روشنائی انسان بود * وآن روشنائی در تاریکی می درخشید و تاریکی در نمی یافتش * شخصی بود بود که از جانب خدا فرستاده شده که اسمش یحیی بود * واد برای شهادت آمد تا آنکه شهادت بر آن نور دهد تا آنکه همه بوساطت او ایمان آورند و او خود روشنائی نبود بلکه آمده بود که بر آن روشنائی شهادت بدهد * وروشنائی حقیقی آن است که هر کس را که بجهان را که بجهان در می آید منور میگرداند * و این در جهان بود و جهان بوساطت او پدید کشت و جهانش نمی شناخت و بسوی خاصان خویش آمد و ایشان نپذیرفتندش " و چند که پذیرفتندش ایشان را قدرت داد که فرزندان خدا بشوند و ایشان ۱۳ بودند که باسمش ایمان آوردند ، و تولد ایشان از اخلاط و از خواهش جسمانی و خواهش نفسانی نبود بلکه مجرو از خدا بود ۱۲ وآن کلمه مجسم شده در میان ما قرار گرفت و تجلی او را ما دیدیم و آن تجلی بود که شایسته یکانه پدر بود و پر از مهربانی

* IP

*

10

14

[ocr errors]

این

دراستی بود * و یحیی در حق او گواهی داد و بآواز بلند گفت که همان کسی است که فکرش را کردم که پس از من می آید و پیش از من است زیرا که پیش از من بود * و از تمامیت ۱۷ او نعمتهای پی دوربی مجموع ما رسید زیرا که هر چند بوساطت موسی آئین قرار داد شده بود ولیکن نعمت و راستی بوساطت عیسای مسیح رسید و خدا را هیچ کس گاهی ندید اما فرزند یگانه که در آغوش پدر بود او را نمودار کرد و گواهی یحیی این است که چون یهود کاهنان و وتیانرا از اورشلیم فرستادند تا از و پرسند که ۲۰ توکیستی اقرار کرد و انکار نکرد بلکه فاش کرد که من مسیح نیستم پرسیدند از او که چگونه است آیا تو الیاس هستی ؟ نیستم گفتند آیا تو آن پیغمبر هستی بپاسخ گفت نه " پس گفتند باو که تو کیستی که بانانکه ما را فرستادند جواب بدهیم و تو در

۲۱

۱۹ در

[ocr errors]

۲۳

*

حق خود چه میکوئی " گفت من آواز آنکس هستیم که یم که در بیابان فریاد میکند که راه خداوند را درست کنید چنانچه اشعه پیغمبر ۲۴ گفته است و انکسانیکه فرستاده شده بودند از فریسیان بودند ۲۵ * پرسیدند از و و گفتند که هرگاه تو مسیح نیستی والباس و آن پیغمبر نیستی پس چرا غسل میدهی * یحیی بایشان در جواب گفت که من باب غسل میدهم اما شخصی در میان شما ۲۷ ایستاده است که شما او را نمی شناسید * همان است که بس از من می آید و بیش از من است و من شایسته آن نیستم که گزارش

۲۶

*

۲۸ که دوال نعلینش را باز کنم این را

ور بیت عبره در

*

۲۹ آنطرف رود اردن در جائی که یحیی غسل میداد واقع شد روز

W

۳۱ که

[ocr errors]

بودم.

*

*

*

دیگر یحیی دید عیسی را که بطرف خود می آمد گفت اینک بره ۳۰ خدا که کناه خلق جهانرا رفع میکند این است آنکه در حق او گفتم نم که شخصی پس از من می آید و بیش از من است زیرا ن از من بوده است * ومن خود او را نشناختم لیکن بجبہت آنکه او بر اسرائیل ظاهر کرد و آمده ام و باب غسل ٣٣ میدهم . ويحيى شهادت داد که من روح را دیدم که از آسمان " یحیی ۳۳ پائین می آمد مانند کبوتر و بر او می نشست ، و من او را نشناخته آنکس که مرا فرستاده است که باب غسل و هم مرا لیکن گفت که هر کس را که به بینی که روح بر او نازل میشود و بر او می ۳۴ نشیند همان کس است که بروح القدس غسل میدهد . ومن ۳۵ مانرا دیدم و شهادت دادم که اینست پسر خدا - روز دیگر باز یحیی و دو نفر از شاگردانش ایستادند * و عیسی را که میخرامید ۳۷ نگاه گروه گفت اینک برۀ خدا * و آن دو شاکر وسخن اورا می شنیدند دور دنبال عیسی افتادند عیسی بر گردیده ایشانرا وید که بعقبش می آیند آنها را گفت که چه اراده دارید شما آنها گفتند ربی که ترجمه اش آنست که ای استاد کجا میباشی ۱ بایشان گفت بیائید و به بینید و ایشان آمدند و دیدند که در کجا میباشد و آنروز نزد او درنگ کردند و انساعت تخمینا ساعت و هم ۴۰ از روز بود * ویکی از آند و نفر که سخن یحیی را شنیده بعقب او ۴۱ افتادند اندریاس برادر شمعون پطرس بود * و نخست برادر خود شمعون را دیده اورا گفت که ما مسیح را که ترجمه آن کر سطوس ۲۲ میباشد یافتیم " پس او را بنزو عیسی بروه عیسی در او نگریست

[ocr errors]
[ocr errors]

* ۳۹

*

« PreviousContinue »