Page images
PDF
EPUB
[ocr errors]

*۳۱

چه

*

*

۰۲۸ چون که در آنطرف بسر مذ کر کستیان آمد و و دیوانه در نهایت شدت چنانچه هیچ کس از آنراه عبور نمی توانست کرو از مقابر ۲۹ بیرون آمده او را ملاقات نمودند ناگهان خروشان گفتند ما را با تو علاقه است ای عیسی ابن الله مگر آمده که ما را قبل از زمان نمائی و بود دور از آنها کله کر از بسیاری که میجریدند معین عذاب بنمائی وبود دور که آن دیوان از وی التماس نموده گفتند هرگاه ما را بیرون کنی اجازت وه تا در آن کله گر از برویم ز برویم. بانها گفت بروید پس آنها بیرون آمده در کله که از ما رفتند که ناگاه مجموع آن کله که از از کمر کوه ۳۱ بدریا جستند و در میان آب تباه شدند و نگاهبانان آنها منهزم شده داخل شهر کشتند و تمام سرگذشت و ماجرای آن دو مجنون را ۳۲ ظاهر نمودند * ناکاه تمام اهل شهر از برای ملاقات عیسی بیرون آمدند و او را مشاهده نموده از وی التماس می کردند که از حدود آنها بیرون رود

[ocr errors]

باب نهم

پس در کشتی نشسته با ینطرف عبور نموده بشهر خویش در آمده که ناگاه مفلوجی را که بر بستر خوابیده بود بنرو وی آوردند چون عیسی آنها را ملاحظه نمووه مفلوج را فرمود که ای فرزند خاطر جمع باش که کنابان تو آمرزیده کردید و تنی چند از کاتبان با خود گفتند که این شخص کفر میگوید * و عیسی تصورات آنها را درک نموده که از بهر چه این خیالات فاسد را در دل خود راه میدهید آیا که کدام اسهل است گفتن که کنابان تو آمر زیده شد یا که برخیز دروانه شو . لیکن تا بدانید که فرزند انسان را در روی زمین

*

[ocr errors]

استطاعت آمرزش گنابان هست

پس مفلوج را فرمود که برخیز و فراش خود را برداشته بهکان خویش روان شو و او برخاسته بمکان خود روان کردید و چون جماعت آن عمل را ملاحظه نمودند تنه کروه خدا را تمجید نمودند که این نوع اقتداری را بانسان عنایت ۹ فرموره است چون عیسی از آنمکان گذشته بود شخصی را را مستمی بمتی دید که بر باجگاه نشسته است و برا گفت که مرا متابعت نما واو

بر

غذا خوردن

خاسته بعقب وی روان شد و چون عیسی در خانه وی بجهت قرار گرفت اتفاقا بسیاری از باج گیران و کناه کاران آمده با عیسی و تلامیذش نشستند * چون فریسیان این را مشاهده نمودند تلامیذ و یرا گفتند که چونست که معلم شما با راهد اران و کناه کاران طعام میخورد " وعیسی آن میخورو * وعیسی آن سخن را شنیده ایشانرا گفت آنانی که تن درست میباشند محتاج بطبیبی نیستند ا بلکه آنان که بیمارند محتاجند " لیکن شما رفته مضمون این کلام را بفهمید که رحمت میخواهم نه قربانی زیرا که بجهت آن نیامده ام که عاولانزا دعوت نمایم بلکه تا عاصیانرا بسوی تو به بخوانم در آن هنگام شاگردان یحیی نزد وی آمده گفتندش که چونست که ما و فریسیان مکرر روزه می داریم و شاگردان تو روزه نمی گیرند * عیسی ایشانرا فرمود که آیا تواند شد که ابنای بیت السرور غمکین شوند ما وامی که داماد با ایشانست لیکن آنروز با آید که داماد از ایشان گرفته شود آنگاه صایم خواهند کردید هیچ کسی بر پیراهن که بر پیراهن کهنه پارچه کر پاس نو را پیوند نمیگذارد زیرا که آنچه از بهر تکمیل با و ملحق می شود آن پیراهن را نقصان می نماید و دریده کی قبیح تر می گردد و نه

۱۴

10

19

[ocr errors]

۲۱

مبتلا

*

باره نو را در مشکهای کهنه میریزند والا آن مشکها وریده وباره ریخته شور و مشکها معدوم کردد بلکه شراب نورا در مشکهای نو ۱۸ می ریزند و هرو و محفوظ می مانند و از ایمقوله با آنها سخن میراند که ناگاه رئیسی آمده وی را سجود نموده گفت که در این وقت وختر من مرده است لیکن اگر تو آئی دوست خود را بروی نهی زنده خواهد کروید * پس عیسی برخاسته با شاگردان خود بعقب وی روان شد + ناگاه زنی که از دوازده سال بمرض جریان خون می بود از پشت سر وی آمده وامن قبایش را مس نمود * زانرو که با خود اندیشیده بود که اگر همین قبایش را می نمایم ۲۲ شفا خواهم یافت * بس عیسی متوجه کردیده و او را ملاحظه فرموده * گفت ای دختر خاطر جمع باش که اعتقاد تو مر تو را نجات بخشید و از همان ساعت آن زن رستگار کردید و چون عیسی بخانه رئیس در ۱۳ آمده نوحه سنجان و مردم را وحشت کنان مشاهده نمود * ایشانرا گفت راه و هید که و ختر نمروه است بلکه خوابیده است و ایشان وی را تمسخر نمودند و چون آن جمعیت بیرون کرده شد داخل ۲۶ کشته دست دختر را گرفته و او برخاست و آوازه آن در تمام آن ۲۷ مرزوبوم پیچید در حینی که عیسی از آنمکان عبور می نمود که دو مرد نابینائی بعقب وی روان شده فریاد کنان میگفتند که ای فرزند ۲۸ داود بر ما رحم کن چون بخانه رسید آن دو نابینا بخدمتش آمده عیسی آنها را فرمود که آیا اعتقاد می نمائید که قابلیت کردن این عمل را دارم گفتند خدا وندا آری * پس عیسی دیده های آنها را مس ۳۰ نموده گفت بر وفق اعتقاد شما بشما گروه شود که چشمان آنها باز

۲۳

[ocr errors]

۲۹

*

*

*

[ocr errors]

۳۲

۳۷ بود

*

نگردد

کشته و عیسی بتاکید فرمود که احتیاط نمائید تا هیچ کس مطلع وایشان بیرون رفته در تمامی آن مرز و بوم آنرا مشهور کردانیدند و چونکه آنها بیرون رفتند ناگاه کنک و یوانه را بخدمتش آوردند ۳۳ و بعد از اخراج نمودن جن را کنگ کو یا گردید و مجموع آن گروه کویا تعتبت نموده گفتند گاهی اینچنین چیز در اسرائیل مشاهده نشده لیکن فریسیان گفتند که جنبانرا بوساطت بزرگ اجنه اخراج ۳۵ مینماید عیسی در تمامی شهر با وقرا سیر می نمود و در مجامع آنها تعلیم میداد و ندا بمژده ملکوت می نمود و از هر مرض و هر رنجی که در خلق ۳۶ میبود شفا می بخشید و آن طوایف را ملاحظه فرموده بر احوال ایشان ترخم نمود زانرو که مانند گوسفندان بي شبان ضعيف ۳۷ و پریشان بودند پس تلامیذ خویش را فرموده که زراعت بسیار ۳۸ است لیکن کار کننده کان کماند پس خداوند کشت را استدعا نمائید تا کار کننده کانرا در زراعت خود روانه نماید

باب دهم

۱ پس دوازده شاکر و خود را طلب فرموده ایشانرا بر ارواح پلیده قدرت داد تا آنکه ایشانرا اخراج نمایند و اینکه از هر مرضی ورنجی شفا بخشند و اینست آسماء آن دوازده حواری اول شمعون مستمی ببطرس و برادرش اندریاس و یعقوب ابن زیدی و برادرش يوحنا " فيلبوس وبرتلما وتوما ومتى که باج خواه بود و يعقوب ابن حلفا ولبئی که به ندی ملقب است و شمعون قنانی و بهورا ه اسخریوطی که او را خیانت نمود " پس این دوازده نفر را عیسی روانه فرموده ایشانرا گفت که از راه قبایل مروید و در هیچ شهری

٣ *

V

۱۰

་་

۱۲

[ocr errors]

شوید

از شهرهای سامرتین داخل مشوید . بلکه سزاوار است که نرد کوسفندان کم شده خانه اسرائیل رفته باشید و در اثناء راه اعلام واوه بکوشید که ملکوت آسمان نزدیکیست * و بیماران را شفا بخشید و ابرص را طاهر سازید و مروه کانرا برخیزانید و جنبها را اخراج و نمائید چنانچه بی تکلف یافته اید بی تکلف ببخشید و در کمربند خود طلائی یا نقره یا نخاسی را ذخیره نمائید و نه بجهت سفر توشه وانی و نه یک کس دو پیراهن را و نه نعلینی و نه عصائی را زیرا که مزوور مستحق خوراک خود است و در هر شهر یا قریه که داخل تشخص نمائید که در آنجا کیست که قابلیت داشته باشد و در همان مکان باشید تا بیرون روید و چون بخانه داخل شوید بر آن سلام نمائید پس اگر آنخانه را قابلیت باشد سلام شما بر آن واقع ۱۴ شود و اگر استعداد ندار و سلام شما بسوی شما بازگشت نماید و چون کسی شما را قبول نکند و سخن شما را استماع نماید چون از آنخانه با شهر ۱۵ بیرون روید غبار قدمهای خود را بر افشانید که بدرستی که بشما میگویم که در روز جزا احوال سر زمین سدوم و غمزه اسهال از این بلاو خواهد بود اینک شما را چون گوسفندان بمیان کرکان ۱۷ میفرستم پس چون مازان را نا و چون کبوتران بی خدعه باشید، لیکن از مردم احتیاط نمائید که شما را در شوراها خواهند کشید و در میان مجامع خود تازیانه خواهند زد و در حضور امراً وسلاطین بجهت خاطر من حاضر گروه خواهید شد تا شهادتی باشد بر آنها و بر قبایل ۱۹ • چون شمارا حاضر نمایند متفکر مباشید که چه نوع یا بچه لفظ تکلم * نمائید زیرا که آنچه خواهید گفتن در بها نساعت به شما اعلام کرده خواهد

۱۸

*

« PreviousContinue »