Page images
PDF
EPUB

سہو و خطای بنده گرش نیست اعتبار معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست تا درمیانه خواسته کردگار چیست

روضه ارم and آب زندگي a) Comment upon)

(b) What meanings has the word

can, in illustration.

3.

? Quote passages, if you

(c) Explain the Safistic allnsions in this extract.
Translate into English :-

بدام زلف تو دل مبتلای خویشتنست بکش بغمزه که او را سزای خویشتنست گرت ز دست براند مراد خاطر ما بدست باش که خیری بجای خویشتنست بجانتای بت شیرین من که همچون شمع شبان تیره مرادم فنای خویشتنست چورای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل مکن که آن گل خود رو برای خویشتنست بمشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج که نافهاش زبند قبای خویشتنست مرو بخانه ارباب بی مروت دهر که کنی عافیتت در سراي خويشتنست بسوخت خافظ و در شرط عشق و جانبازی

هنوز بر سر عهد و وفای خویشتنست

2

2

2

10

(a) Explain what is meant by al; name its elements, and exemplify your answer from the above extract.

(b) Scan any one couplet and name the metre.

4. Translate into English:

·-

[blocks in formation]

2

2

10

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاهدار سررشته تا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر بحضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد چو گفتمش که دل من نگاه دار چه گفت ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد سر و زر و دل و جانم فدای آن محبوب که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد صبا در آن سر زلف از دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پاي فرشته ات بدو دست دعا نگه دراد مبارزان و یلان خواجه را نگه دارید که همچو جان گرامی شما نگه دارد غبار راه گذارت کجاست تا

حافظ

بیادگار نسیم مبا نگه دارد

(a) Classify and name all the Izafahs in the above extract, and explain in Persian the grammatical constructions of any one of them.

(b) Derive the word, explaining clearly the steps by which Mention any other words in use words of this form are built up. derived from this root-form, and give their English meaning. 5. Translate into English:

2

2

10

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من خاک نشین باده مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست كشيد قرعة كار بنام من دیوانه زدند

شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد حوريان رقص كنان ساغر شکرانه زدند ما بصد خرمن پندار زره چون نرویم چون ره آدم بیدار بیک دانه زدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

چون ندیدند حقیقت در افسانه زدند آتش آن نیست که شعله او خندد شمع

بر

آتش آنست که در خرمن پروانه زدند نقطه عشق دل گوشه نشینان خون کرد همچو آن خال که بر عارض جانانه زدند کس چو حافظ نکشید از رخ اندیشه نقاب

[blocks in formation]

(a) Explain the first couplet, and comment generally upon the meaning of this extract.

6. Translate into English :

2

10

بدان گونه دیدند گردان نیو . که نزد تو آید گرانمایه گیو بنزد تو آرد مر این نامه را * بداني بدو نیک این خامه را چو نامه بخوانی بروز و بشب * مکن داستان را کشاده دولب اگر دسته داری بدستت مبری * یکی تیز کن مغز و بنمای روی وگر خفته زود برجه بپای * وگر خود بپائی زمانے میای مگر با سواران بسیار هوش . براني ز زابل برای خروش بران سان که گژ دهم از ویاد کرد * جز از تو نباشد و را هم نبرد چوبر خوانی این نامه را بیدرنگ * برآرای و برکش سپه سوی جنگی نهاد از برنامه مهرے چو میر * ز عنبر بر آمیخته و عبير به هر اندر آمد بداد * بگیو دلاور بکردار باد اندر شتاب * برفت و نجست ایچ آرام و خواب شب و روز تا زان چو باد دمان باد دمان * نه پروای آب و نه اندوه نان

چو

نامه

از و نامه بستد هم

خروش طلایه بدستان رسید چو نزديکي زابلستان رسید * که آمد سواری ز ایران چو گرد * بزیر اندرش باری ره نورد تهمتن پذیره شدش با سپاه * نهادند بر سر بزرگان کلاه پیاده شدش گیو گردان بهم * هر آنکس که برزین بد از بیش و کم ز اسب اندر آمد گو نامدار * از ایران بپرسید و از شهر یار زمانے ببودند و دم بر زدند ز ره سوے ایوان رستم شدند *

to دائرة a) What is this metre, and why is it so called ? Draw the)

which it belongs.

7. Translate into Persian :

When this man had got up on the wall, he found a watchman drunk and fast asleep. Seizing him hand and foot he threw him down among the Saracens, who immediately cut him to pieces. Two other sentinels whom he found in the same condition, he stabbed with his dagger, and threw them down from the wall. He then let down his turban, drew up the second, they two the third, till at last Dames was drawn up, who enjoined them to wait there in silence while he went and looked about him.

and

In this expedition he gained a sight of Youkinna, richly dressed, sitting upon a tapestry of scarlet silk flowered with gold, and a large company with him, eating and drinking and making merry. On his return he told his men that, because of the great inequality of their numbers, he did not think it advisable to fall upon them then, but thought it better to wait till break of day, at which time they might look for help from the main body.

18

PERSIAN.

SECOND HONOUR PAPER.

Paper set by SHAMS-UL-ULAMA SHAIKH MAHMUD GILANI.
Examiner-SHAMS-UL-ULAMA MIRZA ASHRAF ALI.

The figures in the margin indicate full marks.

1. Translate into English:

سبحان الله خدای بی شبه و مثال کا فروخت چو شاه آینه حسن و جمال کنهش زحد فكر برون عز و جل حرفش زخط عقل فزون جل جلال

16

دیده باریک بینش اصطرلاب آفتاب ذات

ر دل حق گزینش رصد خانه سماوات صفات

ملک

نژاد بزرگ روی خوش خوی نیک پیشانی گشاده قامت معتدل فطرت عالي همت والا نیت صافي توكل بر دوام دانش بر کمال گرد آمدن گوناگون هنر حوصله فراخ آرام سترگ شجاعت شگرف رای درست تدبیر گزین بخشش بی محابا بخشایش بیکران افزایش عاطفت صلح كل انبوهي فراواني ارباب اخلاص بسياري مبارزان يكجهت فزوني فراهم شد نفائس عالم صفائي ضمیر پاکي از آلايش تعلق پیشوائي جهان معني آگهی دائمی چگونه در یکجای فراهم آید و چه سان یکتن بردوش همت بر دارد *

سپهر دانش و بینش یگانه اکبرشاه همچو صبح بروی جهان گشاده جبین

که

شهی که دید زاموزگار دل تعلیم شهي

که یافته از مرشد خرد تلقین

مال

تبارک الله آفریدگاری که طرازنده اورنگ شاهي را مظهر اسمای جمالي و جلالي گردانیده و دارنده لوای ظل الهي را مصدر نعوت مکارم و معالي ساخت *

سرور

خضر سكندر منش چشمه زای * قطب رصد بند مجسطي گشاي مایه درويشي و شاهي دراو * مخزن اسرار آلهی دراو شاهان بتواناتري * نامور دهر بدانـــــاتـــــري تا شب و روز است شبش روز باد * گوهر شاهیش شب افروز باد اگر خویشتن را افتان و خیزان بدارگاه مدحت او نرساند گویائی زبان را سعادت نه بخشیده باشد و دانائي دل را فروغ حقیقت نداده و اگر با دست کوتاه بیدان و خامه شکافته زبان

« PreviousContinue »